فرهنگ و ادب ایران زمین

گلچین فرهنگ هنر ادب ادبیات فارسی غزل معاصر

فرهنگ و ادب ایران زمین

گلچین فرهنگ هنر ادب ادبیات فارسی غزل معاصر

بایگانی

غزل معاصر - فاضل نظری

چهارشنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۶، ۰۵:۰۰ ب.ظ

در ابتدای سفر گفت بی سبب نگرانی

به بوسه گفتمش اما تو نیز چون دگرانی 

به یوسف تو هزاران عزیز دست به دامان

تو مثل برده فروشان به فکر سود و زیانی

گل شکفتهء خود را سپرده ام به تو ای رود

به شرط اینکه امانت به آشنا برسانی 

مرا در آینه  می بینی و هنوز همانم...

تو را در آینه می بینم و هنوز همانی 

هزار صبح توانستی و نخواستی اما

رسیدنی ست شبی که بخواهی و نتوانی

 

فاضل نظری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی