مکن کاری که بر پا سنگت آید
جهان با این فراخی تنگت آید
سفارش به احتیاط در امور و خودداری از دست زدن به کارهای دور از توان.
برگرفته از کتاب قندو نمک، جعفر شهری
مکن کاری که بر پا سنگت آید
جهان با این فراخی تنگت آید
سفارش به احتیاط در امور و خودداری از دست زدن به کارهای دور از توان.
برگرفته از کتاب قندو نمک، جعفر شهری
جوری که من تورو شناختم، صراف سکه رو نشناخته!
توی دهن کسی رفتن که دفاع از زشتی ها و مبالغه در پاکیزگی های خود بکند.
برگرفته از کتاب قند و نمک، جعفر شهری
خیلی خوش پر و پاس، لب خزینه هم میشینه!
زشتی که جلوه گری کرده، نادانی که داخل بحث فضلا بشود.
برگرفته از کتاب قند و نمک، جعفر شهری
خوب رویان گشاده رو باشند تو که رو بسته ای مگر زشتی؟!
در دنبال زنان و دختران برای باز کردن راه صحبت
برگرفته از کتاب قند و نمک، جعفر شهری
بر هر که بنگری به همین درد مبتلاست!
در جواب شاکی در امری مبتلا به عموم
برگرفته از کتاب قند و نمک، جعفر شهری
عقل گوید مرو که درمانی، عشق گوید هر آنچه باداباد!
تفوق عشق بر عقل
برگرفته از کتاب قند و نمک، جعفر شهری
کسی با دعا نیومده که با نفرین بره!
به کسی که از نفرین در ترس و به تب و تاب باشد.
برگرفته از کتاب قند و نمک، جعفر شهری
خداوندا سه درد آمد به یکبار، خر لنگ و زن زشت و طلبکار
خداوندا زن زشت و تو وردار، خودم دانم خر لنگ و طلبکار!
برگرفته از کتاب قند ونمک، جعفر شهری
کارش چیه؟ بوق میزنه، بخیه به آبدوغ میزنه!
معرفی بیکار و بی هنر
برگرفته از کتاب قند و نمک، جعفر شهری
بیستون را عشق کند و شهرتش فرهاد برد!
رنج و مرارت کاری از دیگران، اسم و سود و شهرتش نصیب غیر
برگرفته از کتاب قندو نمک، جعقر شهری