فرهنگ و ادب ایران زمین

گلچین فرهنگ هنر ادب ادبیات فارسی غزل معاصر

فرهنگ و ادب ایران زمین

گلچین فرهنگ هنر ادب ادبیات فارسی غزل معاصر

بایگانی

۱۲۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ادب» ثبت شده است

ببوی نافۀ کاخر صبا زان طره بگشاید

زتاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دلها


معنی بیت: در آرزوی بوی خوش گیسوان معشوق چه خون دلی  خورد غافل از اینکه عاقبت نسیم بهاری نافه گشایی خواهد کرد.


کلمات پرتکرار: صبا، جعد، نافه، خون در دل افتادن

زیرساخت اندیشه شاعر: میل به رخ نمایی در معشوق،یار و ساقی

(پری رو طاقت مستوری ندارد!)


آرایه: مراعات نظیر بین کلمات نافه، مشک، دل


ایهام: در کلمه تاب

تاب به معنی رنج، تاب به معنی پیچ


پ.ن: مراعات نظیر  یا تناسب آوردن واژه‌هایی از یک دسته است که با هم هماهنگی دارند

۰ نظر ۰۷ بهمن ۹۶ ، ۲۳:۰۰

زاهدی مهمان پادشاهی بود چون به طعام بنشستند کمتر از آن خورد که ارادت او بود و چون به نماز برخاستند بیش از آن کرد که عادت او تا ظنّ صلاحیت در حق او زیادت کنند

ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی                کین ره که تو میروی به ترکستان است

گفت در نظر ایشان چیزی نخوردم که به کار آید، گفت نماز را هم قضا کن که چیزی نکردی که به کار آید

تا چه خواهی خریدن ای معذور               روز درماندگی به سیم دغل


سعدی شیرازی

۰ نظر ۰۷ بهمن ۹۶ ، ۲۱:۰۰

ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست

                  منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست

شب تار است و ره وادی ایمن در پیش

                     آتش طور کجا موعد دیدار کجاست

هر که آمد به جهان نقش خرابی دارد

                  در خرابات بگویید که هشیار کجاست

آن کس است اهل بشارت که اشارت داند                                                نکته‌ها هست بسی محرم اسرار کجاست  

هر سر موی مرا با تو هزاران کار است

                ما کجاییم و ملامت گر بی‌کار کجاست

بازپرسید ز گیسوی شکن در شکنش

             کاین دل غمزده سرگشته گرفتار کجاست

عقل دیوانه شد آن سلسله مشکین کو

          دل ز ما گوشه گرفت ابروی دلدار کجاست

ساقی و مطرب و می جمله مهیاست ولی

                   عیش بی یار مهیا نشود یار کجاست

حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج

                فکر معقول بفرما گل بی خار کجاست

۰ نظر ۰۷ بهمن ۹۶ ، ۱۹:۰۰

در دوره هخامنشیان برای تایید اسناد از مهر استفاده می شد. این روش تا قبل از سده بیستم هنوز در ایران رایج بود، به گونه ای که اغلب صاحب منصبان و علما دارای مهر مخصوص خود بودند که به جای امضا از آن استفاده می کردند. 


هر عضو دربار شاهنشاهی هخامنشی که به گونه ای با سازمان اداری سر و کار داشت، می بایستی همیشه مهر خود را به همراه داشته باشد. هر گاه مهر یکی از افراد گم می شد موضوع به اطلاع همگان می رسید.


ادامه دارد...

برگرفته از مجله تدبیر، شماره 198، آبان ماه 1387

۱ نظر ۰۷ بهمن ۹۶ ، ۱۵:۰۰

مردی دعوی خدایی کرد شهریار وقت به حبسش فرمان داد مردی بر او بگذشت و گفت آیا خدا در زندان باشد؟ گفت خدا همه جا باشد


عبید زاکانی

۰ نظر ۰۷ بهمن ۹۶ ، ۱۳:۰۰

ز دست دیده و دل هر دو فریاد

 هرآن چه دیده بیند دل کند یاد

بسازم خنجری نیشش ز فولاد

زنم بر دیده تا دل گردد آزاد


باباطاهر عریان

۰ نظر ۰۷ بهمن ۹۶ ، ۰۹:۰۰

منجمی به خانه درآمد یکی مرد بیگانه دید با زن او به هم نشسته، دشنام و سقط گفت و فتنه و آشوب خاست. صاحبدلی که برین واقف بود گفت:


تو بر اوج فلک چه دانی چیست

که ندانی که در سرایت کیست


                                        سعدی شیرازی


۰ نظر ۰۷ بهمن ۹۶ ، ۰۷:۰۰

پدرت اسب یدک داشت چه به من

پدرم باغ ونک داشت چه به تو


توی دهن خودنما و قمپزو رفتن.


برگرفته از کتاب قند و نمک، جعفر شهری

۰ نظر ۰۷ بهمن ۹۶ ، ۰۵:۰۰

خم زلف تو دام کفر و دین است

ز کارستان او یک شمه این است

جمالت معجز حسن است لیکن

حدیث غمزه‌ات سحر مبین است

ز چشم شوخ تو جان کی توان برد

که دایم با کمان اندر کمین است

بر آن چشم سیه صد آفرین باد

که در عاشق کشی سحرآفرین است

عجب علمیست علم هیئت عشق

که چرخ هشتمش هفتم زمین است

تو پنداری که بدگو رفت و جان برد

حسابش با کرام الکاتبین است

مشو حافظ ز کید زلفش ایمن

که دل برد و کنون دربند دین است

۰ نظر ۰۶ بهمن ۹۶ ، ۲۰:۰۰

لقمان را گفتند ادب از که آموختی گفت از بی ادبان هر چه از ایشان در نظرم ناپسند آمد از فعل آن پرهیز کردم.


سعدی شیرازی

۰ نظر ۰۵ بهمن ۹۶ ، ۰۶:۲۱