فرهنگ و ادب ایران زمین

گلچین فرهنگ هنر ادب ادبیات فارسی غزل معاصر

فرهنگ و ادب ایران زمین

گلچین فرهنگ هنر ادب ادبیات فارسی غزل معاصر

بایگانی

۱۲۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ادب» ثبت شده است

شغالهایی که فقط برای خوردن خروس پسر خاله میشن


دوستی های مصلحتی، رفاقت های تجارتی


برگرفته از کتاب قند و نمک، جعفر شهری

۰ نظر ۰۹ بهمن ۹۶ ، ۰۶:۰۰
بر من قلم قضا چو بی من رانند


پس نیک  و بدش ز من چرا میدانند
دی بی من و امروز چو دی بی من و تو فردا به چه حجتم به داور خوانند



حکیم عمر خیام
۰ نظر ۰۸ بهمن ۹۶ ، ۲۳:۰۰

مسافرانی که بین ساتراپی های شاهنشاهی در رفت و آمد بودند، همیشه گذرنامه ای همراه خود داشتند که از طرف ساتراپ (استاندار) صادر شده بود. به طور طبیعی فقط کسانی این گذرنامه را دریافت می کردند که با عنوان مامور رسمی و دولتیسفر می کردند. در این گذرنامه ها آمده بود که دارنده گذرنامه از طرف چه کسی ماموریت دارد، چه مسیری را طی می کند و به چه میزان مایحتاج نیاز دارد.


ادامه دارد...

برگرفته از مجله تدبیر، شماره 198، سال 1387

۱ نظر ۰۸ بهمن ۹۶ ، ۲۱:۰۰

برف

۰ نظر ۰۸ بهمن ۹۶ ، ۱۹:۰۰

مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم

جرس فریاد میدارد که بربندید محمل ها


معنی بیت: خوشی مدام در اقامتگاه یار میسرنیست زیراکه ندای حرکت کاروان به گوش می رسد


کلمات پرتکرار: منزل، عیش، جانان

زیرساخت اندیشه شاعر: کوتاه بودن فرصت زندگی، دم را غنیمت دانستن

 

این قافلۀ عمر عجب می گذرد

دریاب دمی که با طرب می گذرد

ساقی غم فردای حریفان چه خوری

پیش آر پیاله را که شب می گذرد

(خیام)


آرایه: اسناد مجازی (استعاره مکنیه، تشخیص): جرس فریاد می دارد


پ.ن: اسناد مجازی نسبت دادن سخنی به چیزی


ادامه دارد...

۰ نظر ۰۸ بهمن ۹۶ ، ۱۷:۰۰

شخصی از مولانا عضد الدین پرسید که چونست که در زمان خلفا مردم دعوای خدایی و پیغمبری بسیار می کردند و اکنون نمی کنند گفت مردم این روزگار را چندان ظلم و گرسنگی افتاده است که نه از خدایشان به یاد می آید و نی از پیغامبر


عبید زاکانی

۰ نظر ۰۸ بهمن ۹۶ ، ۱۵:۰۰

مردکی را چشم درد خاست . پیش بیطاررفت که دوا کن . 

بیطار از آنچه که در چشم خَرها میکرد در چشم او ریخت و کور شد . 

مردک شکایت به قاضی برد و گفت : این بیطار من را خر فرض کرد و از آنچه که در چشم خرها میریخت در چشم من فرو ریخت و کور شدم ، قاضی گفت : بر بیطار هیچ تاوان نیست اگر تو خر نبودی با حضور طبیبان حاذق پیش بیطار نمیرفتی .


سعدی شیرازی

۰ نظر ۰۸ بهمن ۹۶ ، ۱۱:۰۰
آن قصر که جمشید در او جام گرفت آهو بچه کرد و شیر آرام گرفت
بهرام که گور می‌گرفتی همه عمر

دیدی که چگونه گور بهرام گرفت

حکیم عمر خیام
۰ نظر ۰۸ بهمن ۹۶ ، ۰۹:۰۰

فریاد عزا به گوش مرده خور آواز ابوعطاس!


طبیب بی مروت خلق را رنجور می خواهد.


برگرفته از کتاب قند و نمک، جعفر شهری

۰ نظر ۰۸ بهمن ۹۶ ، ۰۷:۰۰

شیرز


دره شیرز

کوهدشت

لرستان

۰ نظر ۰۸ بهمن ۹۶ ، ۰۵:۰۰