فرهنگ و ادب ایران زمین

گلچین فرهنگ هنر ادب ادبیات فارسی غزل معاصر

فرهنگ و ادب ایران زمین

گلچین فرهنگ هنر ادب ادبیات فارسی غزل معاصر

بایگانی

۱۲۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فرهنگ» ثبت شده است

پادشاهی بکشتن بیگناهی فرمان داد.
  
گفت: ای ملک بموجب خشمی که ترا بر منست آزار خود مجوی
که این عقوبت بر من بیک نفس بسر آید و بزه آن جاوید بر تو بماند

دوران بـقا چـو بـاد صـحـرا بـگذشـت
تلخی و خوشی و زشت و زیبا بگذشت

پنداشت ستمگر که ستم بر ما کرد
در گـردن او بـمـانـد و بــر مـا بــگـذشـت

ملک را نصیحت او سودمند آمد و از سر خون او درگذشت

سعدی شیرازی
۰ نظر ۰۹ بهمن ۹۶ ، ۱۰:۰۰

عمارت فتح آباد


عمارت فتح آباد

کرمان

۰ نظر ۰۹ بهمن ۹۶ ، ۰۸:۰۰

شغالهایی که فقط برای خوردن خروس پسر خاله میشن


دوستی های مصلحتی، رفاقت های تجارتی


برگرفته از کتاب قند و نمک، جعفر شهری

۰ نظر ۰۹ بهمن ۹۶ ، ۰۶:۰۰
بر من قلم قضا چو بی من رانند


پس نیک  و بدش ز من چرا میدانند
دی بی من و امروز چو دی بی من و تو فردا به چه حجتم به داور خوانند



حکیم عمر خیام
۰ نظر ۰۸ بهمن ۹۶ ، ۲۳:۰۰

برف

۰ نظر ۰۸ بهمن ۹۶ ، ۱۹:۰۰

مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم

جرس فریاد میدارد که بربندید محمل ها


معنی بیت: خوشی مدام در اقامتگاه یار میسرنیست زیراکه ندای حرکت کاروان به گوش می رسد


کلمات پرتکرار: منزل، عیش، جانان

زیرساخت اندیشه شاعر: کوتاه بودن فرصت زندگی، دم را غنیمت دانستن

 

این قافلۀ عمر عجب می گذرد

دریاب دمی که با طرب می گذرد

ساقی غم فردای حریفان چه خوری

پیش آر پیاله را که شب می گذرد

(خیام)


آرایه: اسناد مجازی (استعاره مکنیه، تشخیص): جرس فریاد می دارد


پ.ن: اسناد مجازی نسبت دادن سخنی به چیزی


ادامه دارد...

۰ نظر ۰۸ بهمن ۹۶ ، ۱۷:۰۰

شخصی از مولانا عضد الدین پرسید که چونست که در زمان خلفا مردم دعوای خدایی و پیغمبری بسیار می کردند و اکنون نمی کنند گفت مردم این روزگار را چندان ظلم و گرسنگی افتاده است که نه از خدایشان به یاد می آید و نی از پیغامبر


عبید زاکانی

۰ نظر ۰۸ بهمن ۹۶ ، ۱۵:۰۰

مردکی را چشم درد خاست . پیش بیطاررفت که دوا کن . 

بیطار از آنچه که در چشم خَرها میکرد در چشم او ریخت و کور شد . 

مردک شکایت به قاضی برد و گفت : این بیطار من را خر فرض کرد و از آنچه که در چشم خرها میریخت در چشم من فرو ریخت و کور شدم ، قاضی گفت : بر بیطار هیچ تاوان نیست اگر تو خر نبودی با حضور طبیبان حاذق پیش بیطار نمیرفتی .


سعدی شیرازی

۰ نظر ۰۸ بهمن ۹۶ ، ۱۱:۰۰
آن قصر که جمشید در او جام گرفت آهو بچه کرد و شیر آرام گرفت
بهرام که گور می‌گرفتی همه عمر

دیدی که چگونه گور بهرام گرفت

حکیم عمر خیام
۰ نظر ۰۸ بهمن ۹۶ ، ۰۹:۰۰

فریاد عزا به گوش مرده خور آواز ابوعطاس!


طبیب بی مروت خلق را رنجور می خواهد.


برگرفته از کتاب قند و نمک، جعفر شهری

۰ نظر ۰۸ بهمن ۹۶ ، ۰۷:۰۰