فرهنگ و ادب ایران زمین

گلچین فرهنگ هنر ادب ادبیات فارسی غزل معاصر

فرهنگ و ادب ایران زمین

گلچین فرهنگ هنر ادب ادبیات فارسی غزل معاصر

بایگانی

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سعدی شیرازی» ثبت شده است

ناخوش آوازی به بانگ بلند قرآن همی‌خواند. صاحب دلی برو بگذشت. گفت ترا مشاهره چندست؟ گفت: هیچ. گفت: پس این زحمت خود چندین چرا همی‌دهی؟ گفت: از بهر خدای می‌خوانم. گفت از بهر خدا مخوان.

گر تو قرآن بدین نمط خوانی

ببری رونق مسلمانی


گلستان سعدی

۰ نظر ۱۸ بهمن ۹۶ ، ۰۹:۰۰

یکی از شعرا پیش امیر دزدان رفت، و ثنایی برو بگفت. فرمود تا جامه ازو برکنند، و از ده بدر کنند. مسکین برهنه به سرما همی‌رفت، سگان در قفای وی افتادند خواست تا سنگی بردارد و سگان را دفع کند. در زمین یخ گرفته بود عاجز شد. گفت: این چه حرامزاده مردمانند سگ را گشاده‌اند و سنگ را بسته. امیر از غرفه بدید و بشنید و بخندید. گفت ای حکیم از من چیزی بخواه. گفت جامه خود می‌خواهم اگر انعام فرمایی


امیدوار بود آدمى به خیر کسان

مرا به خیر تو امید نیست، شر مرسان

سالار دزدان را برو رحمت آمد و جامه باز فرمود، و قبا پوستینی برو مزید کرد و درمی چند.


گلستان سعدی

۰ نظر ۱۸ بهمن ۹۶ ، ۰۶:۰۰

بازرگانی را هزار دینار خسارت افتاد پسر را گفت نباید که این سخن با کسی در میان نهی. گفت ای پدر فرمان تراست، نگویم ولکن خواهم مرا بر فایده این مطلع گردانی که مصلحت در نهان داشتن چیست؟ گفت تا مصیبت دو نشود: یکی نقصان مایه و دیگر شماتت همسایه.

مگوی اندوه خویش با دشمنان

که لا حول گویند شادی کنان


سعدی شیرازی

۱ نظر ۱۷ بهمن ۹۶ ، ۱۹:۰۰

پرسپولیس


پرسپولیس

شیراز

۱ نظر ۱۳ بهمن ۹۶ ، ۱۱:۰۰

خشم بیش از حد گرفتن وحشت آرد و لطف بی وقت هیبت ببرد نه چندان درشتی کن که از تو سیر شوند و نه چندان نرمی که بر تو دلیر شوند.


سعدی شیرازی

۱ نظر ۰۶ بهمن ۹۶ ، ۱۸:۰۰

دو کس رنج بیهوده بردند و سعی بی فایده کردند یکی آنکه اندوخت و نخورد و دیگر آنکه آموخت و نکرد.


علم چندان که بیشتر خوانی           چون عمل در تو نیست نادانی

نه محقق بود نه دانشمند                       چارپایی برو کتابی چند 

آن تهی مغز را چه علم و خبر                که برو هیزم است یا دفتر


گلستان سعدی

۰ نظر ۰۵ بهمن ۹۶ ، ۲۰:۰۰