فرهنگ و ادب ایران زمین

گلچین فرهنگ هنر ادب ادبیات فارسی غزل معاصر

فرهنگ و ادب ایران زمین

گلچین فرهنگ هنر ادب ادبیات فارسی غزل معاصر

بایگانی

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تفسیر غزل» ثبت شده است

حضوری گر همی خواهی ازو غایب مشو حافظ

متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها


معنی بیت:  اگر سودای وصل مدام داری، دنیا و اسبابش را فروگذار و چون محبوب را دیدی، دیگر از او غافل مشو


آرایه: تلمیع در مصرع دوم 


زیرساخت اندیشه شاعر: غافل نشدن از معشوق، رها کردن امور دنیوی


جمع بندی غزل:


معشوق جلوه گری می کند و عاشق بدنامی می کشد! کام عاشق از وصل شیرین نشده تلخی فراق از راه می رسد! امر به تسلیم محض است و اسباب تسلیم فرو گذاردن دنیا! حضور مدام فقط به سبب عدم غفلت است و حیات مانع جمعیت خاطر!

تو خود حجاب خودی از میان برخیز!



۱ نظر ۱۲ بهمن ۹۶ ، ۱۷:۰۰

همه کارم ز خودکامی به بد نامی کشید آخر

نهان کی ماند آن رازی کزو سازند محفلها


معنی بیت: سرانجام سرکشی و خود رایی در عشق، بدنامی است و این سری نیست که درون پرده باقی بماند، نقل مجالس خواهد شد.


زیرساخت اندیشه شاعر: خود کامگی در عشق، سبب رنجیدن می شود.


صنعت: استفهام انکاری در مصرع دوم


پ.ن: استفهام انکاری نوعی پرسش است که برای نفی به کار می رود و نیازی به پاسخ نیست.


ادامه دارد...

۰ نظر ۱۱ بهمن ۹۶ ، ۱۳:۰۰

شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل

کجا دانند حال ما سبک باران ساحلها


معنی بیت: حال ما حال کسی است که در سیاهی شب گیر کرده و وجودش پر از ترس از موج و گردابی ترسناک شده است؛ آسوده خیالان کی می توانند درک کنند وضعیت ما را!


تاویل: عیش مدام میسر نبود و جرس فریاد حرکت کاروان سر داد. تسلیم محض باید بود اما راه شناسان کی می توانند حال کسی که در برزخ ترک یار است را درک کنند؟! ظلماتی است نفس گیر پر از بیم غرق شدن در گردابی ترسناک!


زیر ساخت اندیشه شاعر: جانسوزی فراق


آرایه: سیاقه الاعداد در مصرع اول


پ.ن: سیاقه الاعداد آرایه ای است که در آن چند چیز را به شکل مفرد و متوالی،ذکر کنند و بعد از آن یک فعل برای همه بیاورند


ادامه دارد...


۰ نظر ۱۰ بهمن ۹۶ ، ۰۹:۰۰

ببوی نافۀ کاخر صبا زان طره بگشاید

زتاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دلها


معنی بیت: در آرزوی بوی خوش گیسوان معشوق چه خون دلی  خورد غافل از اینکه عاقبت نسیم بهاری نافه گشایی خواهد کرد.


کلمات پرتکرار: صبا، جعد، نافه، خون در دل افتادن

زیرساخت اندیشه شاعر: میل به رخ نمایی در معشوق،یار و ساقی

(پری رو طاقت مستوری ندارد!)


آرایه: مراعات نظیر بین کلمات نافه، مشک، دل


ایهام: در کلمه تاب

تاب به معنی رنج، تاب به معنی پیچ


پ.ن: مراعات نظیر  یا تناسب آوردن واژه‌هایی از یک دسته است که با هم هماهنگی دارند

۰ نظر ۰۷ بهمن ۹۶ ، ۲۳:۰۰