فرهنگ و ادب ایران زمین

گلچین فرهنگ هنر ادب ادبیات فارسی غزل معاصر

فرهنگ و ادب ایران زمین

گلچین فرهنگ هنر ادب ادبیات فارسی غزل معاصر

بایگانی

بازرگانی زنی خوش صورت زهره نام داشت عزم سفری کرد از بهر او جامه ای سفید بساخت و کاسه ای نیل به خادم داد که هرگاه از این زن حرکتی ناشایست در وجود آید یک انگشت نیل بر جامه او زن تا چون باز آیم اگر تو حاضر نباشی مرا حال معلوم شود

پس از مدتی خواجه به خادم نوشت که

کاری نکند زهره که ننگی باشد       بر جامه او زنیل رنگی باشد

خادم باز نوشت که

گر درسفرخواجه درنگی باشد         تاماه دگرزهره پلنگی باشد


عبید زاکانی

۰ نظر ۱۶ بهمن ۹۶ ، ۰۹:۰۰

خوب رویان گشاده رو باشند            تو که رو بسته ای مگر زشتی؟!


در دنبال زنان و دختران برای باز کردن راه صحبت

برگرفته از کتاب قند و نمک، جعفر شهری

۰ نظر ۱۶ بهمن ۹۶ ، ۰۷:۰۰

باغ ارم

باغ ارم

شیراز

۰ نظر ۱۶ بهمن ۹۶ ، ۰۵:۰۰
 

خشم بیش از حد گرفتن وحشت آرد و لطف بی وقت هیبت ببرد نه چندان درشتی کن که از تو سیر گردند و نه چندان نرمی که بر تو دلیر شوند.

درشتی و نرمی به هم در به است

چو فاصد که جراح و مرهم نه است

نه مر خویشتن را فزونی نهد

           نه یکباره تن در مذلّت دهد

بگفتا نیک مردی کن نه چندان

        که گردد خیره گرگ تیز دندان


گلستان سعدی

۰ نظر ۱۵ بهمن ۹۶ ، ۲۳:۰۰

آن لقمه که در دهان نگنجد به طلب

وان علم که در نشان نگنجد به طلب

سریست میان دل مردان خدای

جبریل در آن میان نگنجد به طلب


مولانا جلال الدین محمد بلخی

۰ نظر ۱۵ بهمن ۹۶ ، ۲۱:۰۰

آنانکه محیط فضل و آداب شدند

در جمع کمال شمع اصحاب شدند

ره زین شب تاریک نبردند برون

گفتند فسانه‌ای و در خواب شدند


رباعیات خیام

۰ نظر ۱۵ بهمن ۹۶ ، ۱۹:۰۰
خرانق
منارجنبان خرانق
اردکان یزد
۰ نظر ۱۵ بهمن ۹۶ ، ۱۷:۰۰

زن مزبد حامله بود. روزی به روی شوی نگریست و گفت: وای بر من اگر فرزندم به تو ماند. مزبد گفت: وای بر تو اگر به من نماند!

عبید زاکانی

۰ نظر ۱۵ بهمن ۹۶ ، ۱۵:۰۰

هرمز را گفتند وزیران پدر را چه خطا دیدی که بند فرمودی گفت خطایی معلوم نکردم و لیکن دیدم که مهابت من در دل ایشان بی کرانست و بر عهد من اعتماد کلی ندارند ترسیدم از بیم گزند خویش آهنگ هلاک من کنند پس قول حکما را کار بستم که گفته‌اند

      از آن کز تو ترسد بترس ای حکیم

     وگر با چنو صد بر آیی به جنگ

از آن مار بر پای راعی زند

که ترسد سرش را بکوید به سنگ

نبینی که چون گربه عاجزشود

        بر آرد به چنگال چشم پلنگ


گلستان سعدی

۰ نظر ۱۵ بهمن ۹۶ ، ۱۳:۰۰

چهل ستون

عمارت چهل ستون

اصفهان

۰ نظر ۱۵ بهمن ۹۶ ، ۱۱:۰۰