بمی سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید
که سالک بیخبر نبود ز راه و رسم منزلها
معنی بیت: اگر پیر راهنما دستور می دهد تا سجادۀ نمازت را به می آغشته کنی، این کار را انجام بده که او راه را می شناسد
تاویل: با توجه به بیت قبل که عیش مدام برای عاشق میسر نمی باشد، در این بیت شاعر تاکید می کند که راه تعالی در تسلیم محض است زیرا که عیش این جهان مقدمه ای برای عیشی مدام در جهان دیگرست. در واقع با توجه به تمام سختی جدایی از شیرینی این زندگی باید تن به تقدیر سپرد و آمادۀ سفر دیگر بود.
کلمات پر تکرار: می، سجاده، پیر مغان، سالک
زیرساخت اندیشۀ شاعر: تسلیم محض بودن
ادامه دارد...
همه روز روزه بودن، همه شب نماز کردن
همه ساله حج نمودن، سفر حجاز کردن
ز مدینه تا به کعبه، سر و پا برهنه رفتن
دو لب از برای لبیک، به وظیفه باز کردن
به مساجد و معابر، همه اعتکاف جستن
ز ملاهی و مناهی همه احتراز کردن
شب جمعه ها نخفتن، به خدای راز گفتن
ز وجود بی نیازش، طلب نیاز کردن
به خدا که هیچکس را، ثمر آنقدر نباشد
که به روی ناامیدی در بسته باز کردن
شیخ بهایی
پادشاهی بکشتن بیگناهی فرمان داد. گفت: ای ملک بموجب خشمی که ترا بر منست آزار خود مجوی که این عقوبت بر من بیک نفس بسر آید و بزه آن جاوید بر تو بماند | ||
دوران بـقا چـو بـاد صـحـرا بـگذشـت
|
||
پنداشت ستمگر که ستم بر ما کرد
|
||
ملک را نصیحت او سودمند آمد و از سر خون او درگذشت سعدی شیرازی |
شغالهایی که فقط برای خوردن خروس پسر خاله میشن
دوستی های مصلحتی، رفاقت های تجارتی
برگرفته از کتاب قند و نمک، جعفر شهری
بر من قلم قضا چو بی من رانند |
|
پس نیک و بدش ز من چرا میدانند |
دی بی من و امروز چو دی بی من و تو | فردا به چه حجتم به داور خوانند |
مسافرانی که بین ساتراپی های شاهنشاهی در رفت و آمد بودند، همیشه گذرنامه ای همراه خود داشتند که از طرف ساتراپ (استاندار) صادر شده بود. به طور طبیعی فقط کسانی این گذرنامه را دریافت می کردند که با عنوان مامور رسمی و دولتیسفر می کردند. در این گذرنامه ها آمده بود که دارنده گذرنامه از طرف چه کسی ماموریت دارد، چه مسیری را طی می کند و به چه میزان مایحتاج نیاز دارد.
ادامه دارد...
برگرفته از مجله تدبیر، شماره 198، سال 1387
مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم
جرس فریاد میدارد که بربندید محمل ها
معنی بیت: خوشی مدام در اقامتگاه یار میسرنیست زیراکه ندای حرکت کاروان به گوش می رسد
کلمات پرتکرار: منزل، عیش، جانان
زیرساخت اندیشه شاعر: کوتاه بودن فرصت زندگی، دم را غنیمت دانستن
این قافلۀ عمر عجب می گذرد
دریاب دمی که با طرب می گذرد
ساقی غم فردای حریفان چه خوری
پیش آر پیاله را که شب می گذرد
(خیام)
آرایه: اسناد مجازی (استعاره مکنیه، تشخیص): جرس فریاد می دارد
پ.ن: اسناد مجازی نسبت دادن سخنی به چیزی
ادامه دارد...